رضا اغنمی قتل کسروی: به کوشش ناصر پاکدامن، چاپ دوم پائیز ۱۳۸۰ – ۲۰۰۱، انتشارات فروغ. آلمان برگرفته از سایت اخبار روز، پنجشنبه ١۴ آبان ١٣٨٣ – ۴ نوامبر ٢٠٠۴ ناصر پاکدامن اهل تحقیق و تتبع است دقیق و منزه و بیزار از آلودگیهاست. در پژوهش و وارسی اسناد وسواس خاص خود را دارد که نمونه است. زمانی که حکومت دستبرد به آثار دگراندیشان را شروع کرد، او با احساس خطر به نیات اهل عمائم پی برد آقای خمینی در کتاب «کشف اسرار» بعد از یک هتاکی به کسروی مینویسد: "سوابق آن مرد ابله در تبریز و طهران در دست است و آن ها که او را میشناسند به ناپاکی و خلاف عفت میشناسند چنین عنصری که خود ناپاکترین عناصر است مردم را به آئین پاک که آئین زرتشت موهوم است دعوت میکند.... دولت اسلام با مقررات دینی و مذهبی اشخاصی که این باوه سرائی ها را میکنند در حضور هواخواهان دین اعدام کنند و این فتنه جویان را که مفسدفی الارض هستند از زمین براندازند." ص ۱۵. در چهارمقاله عروضی حکایت ادیب اسماعیل، فیلسوف زمان سنجر و مقیم هرات، و شیخ الاسلام عبدالله انصاری خواندنی است که شیخ الاسلام سخت متشرع بود و قشری و متحجر. و بارها قصد ادیب اسماعیل کرد و «کتب او بسوخت» شیخ به بیماری سکسکه گرفتار آمد و سکسکه باز نمیایستاد. هر چند کردند هیچ نمیشد. از ناامیدی عاقبت ادیب اسماعیل را خواستند. او مداوا نشان داد که چنین کنید و چنان و بعد هم او را بگوئید که علم بیاید آموخت و کتاب نباید سوخت.» ص ۱۱ محجوبی از چماق حزب الله به تبعید آمد تا آزاد سخن بگوید. ممنوعه هارا منتشر کرد تا نوشته های سانسور شده را طبع و نشر کند اما به روزی که خود به همکاری با فلان روزنامه پرداخت شگفت زده دید که این جا هم ازچاپ مقالاتش جلوگیری میشود! از آنچه دراین برهوت زندگی در دیار غیر، پریروز با علی اصغر حاج سیدجوادی و دیروز با بهمن نیرومند کردند بترسیم... نواب صفوی ها همه جا هستند. صص ۳۴ - ۳۳. در چهارمقاله عروضی حکایت ادیب اسماعیل، فیلسوف زمان سنجر و مقیم هرات، و شیخ الاسلام عبدالله انصاری خواندنی است که شیخ الاسلام سخت متشرع بود و قشری و متحجر. و بارها قصد ادیب اسماعیل کرد و «کتب او بسوخت» شیخ به بیماری سکسکه گرفتار آمد و سکسکه باز نمیایستاد. هر چند کردند هیچ نمیشد. از ناامیدی عاقبت ادیب اسماعیل را خواستند. او مداوا نشان داد که چنین کنید و چنان و بعد هم او را بگوئید که علم بیاید آموخت و کتاب نباید سوخت.» ص ۱۱ |